#غزل
داری تماشا میکنی ویرانیات را مرد
یک لحظه از آیینهی تنهاییات برگرد
یک پنجره از آجر دیوار غم کم کن
مهتاب رو کن در دل تاریکی سرسرد
خشم حسود زخمی از لبخند خردادت
طاقت نیاورده به آبانت خیانت کرد
مثل چناری سرکش از زندان فراری شو
تا از دل باغت شود تردیدهایت طرد
سکوی اول مال تو یک گوشهی قلبت
آزادهای آمادهای تا روز شهرآورد
آمادهای عاشق برو حرفی بزن با او
از خاطرات کوچهی دیوانهی ولگرد
باد بهاری میرسد امشب برای تو
سهمی که از عطر تن او برده بود آورد
خورشید فردا زندگی را خوب میفهمد
بیخود نمان در آینه در این شب پر درد
#حسین_آهنی