اگر تو برفکنی در میان شهر نقاب

in irani •  7 years ago 

(



اگر تو برفکنی در میان شهر نقاب

هزار مؤمن مخلص درافکنی به عقاب

که را مجال نظر بر جمال میمونت

بدین صفت که تو دل می‌بری ورای حجاب

 

درون ما ز تو یک دم نمی‌شود خالی

کنون که شهر گرفتی روا مدار خراب

 

به موی تافته پای دلم فروبستی

چو موی تافتی‌ای نیکبخت روی متاب

 

تو را حکایت ما مختصر به گوش آید

که حال تشنه نمی‌دانی ای گل سیراب

 

اگر چراغ بمیرد صبا چه غم دارد

و گر بریزد کتان چه غم خورد مهتاب

 

دعات گفتم و دشنام اگر دهی سهلست

که با شکردهنان خوش بود سؤال و جواب

 

کجایی ای که تعنت کنی و طعنه زنی

تو بر کناری و ما اوفتاده در غرقاب

 

اسیر بند بلا را چه جای سرزنشست

گرت معاونتی دست می‌دهد دریاب

 

اگر چه صبر من از روی دوست ممکن نیست

همی‌کنم به ضرورت چو صبر ماهی از آب

 

تو باز دعوی پرهیز می‌کنی سعدی

که دل به کس ندهم کل مدع کذاب

 

#سعدی


Authors get paid when people like you upvote their post.
If you enjoyed what you read here, create your account today and start earning FREE STEEM!