Ahmad Zahir - باز آمــــدی ای جان من

in ahmad •  7 years ago 

از آمدی ای جان من جانها فدای جان تو

جان من و صد همچو من قربان تو قربان تو

من کز سر آزاده گی از چرخ سرپیچیده ام

دارم کنون در بندگی سر بر خطِ فرمان تو

آشفته همچون موی تو کار من و سامان من

مست است همچون بخت من عهد تو و پیمان تو

مگذار از پا افتم ای دوست دستم را بگیر

روی من و در گاهِ تو دست من و دامان تو

گفتی که جانان که ام ؟ جانان من جانان من
گفتی که حیران که هی؟ حیران تو حیران تو

امشب اگر مرغ سحر خواند سرود میخوانمش

چون بار ها بر بست لب او درشب هجران تو

با بوسهء از آن دولب اکرام را اتمام کن

هر چند باشد (پارسا) شرمندهء احسان تو

Authors get paid when people like you upvote their post.
If you enjoyed what you read here, create your account today and start earning FREE STEEM!
Sort Order:  

Very nice song.